امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pervious

ˈpɜːrviːəs ˈpɜːvjəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more pervious
  • صفت عالی:

    most pervious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
راه‌دهنده، نفوذ‌پذیر، منفذ‌دار، روشن‌بین
- pervious soil
- خاک نفوذپذیر
- pervious rock
- سنگ نفوذپذیر
- metal pervious to heat
- فلزی که حرارت را عبور می‌دهد
- He is pervious to reason.
- حرف حساب سرش می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pervious

  1. adjective Admitting of passage or entrance
    Synonyms: permeable, penetrable, porous, open, accessible, approachable, passable
    Antonyms: impervious

ارجاع به لغت pervious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pervious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pervious

لغات نزدیک pervious

پیشنهاد بهبود معانی