امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Petite

pəˈtiːt pəˈtiːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more petite
  • صفت عالی:

    most petite

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
ریزه‌اندام، زن یا لباس کوچک اندازه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- petite sizes for women
- اندازه‌های کوچک برای خانم‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد petite

  1. adjective small
    Synonyms: baby, bantam, dainty, delicate, diminutive, elfin, little, miniature, minikin, slight, smallish, tiny, wee
    Antonyms: extra-large, huge, tall

ارجاع به لغت petite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «petite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/petite

لغات نزدیک petite

پیشنهاد بهبود معانی