امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pharmacopoeia

    ˌfɑːrməkəˈpiːə ˌfɑːməkəˈpiːə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    مچنین pharmacopeia و pharmacopoea نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار pharmacopoeia رایج است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    پزشکی فارماکوپه، دارونامه (سند قانونی گردآوری‌شده از استانداردها و خصوصیات ویژه‌ی ترکیبات دارویی)
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The new drug was not included in the latest edition of the pharmacopoeia.
    - این داروی جدید در آخرین ویرایش فارماکوپه گنجانده نشده است.
    - The pharmacopeia is regularly updated.
    - دارونامه به‌طور منظم به‌روز می‌شود.
    - The doctor consulted the pharmacopoea before prescribing the medication to the patient.
    - این پزشک پیش از تجویز دارو برای بیمار، دارونامه را ملاحظه کرد.
    noun countable
    پزشکی مجموعه‌ی داروها (=داروهای موجود)
    - The pharmacist carefully reviewed the pharmacopoeia to select the appropriate medication for the patient's condition.
    - داروساز مجموعه‌ی داروهای موجود را به‌دقت بررسی کرد تا داروی مناسب برای وضعیت بیمار را انتخاب کند.
    - the hospital's pharmacopeia
    - داروهای موجود [در] بیمارستان
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت pharmacopoeia

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pharmacopoeia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pharmacopoeia

    لغات نزدیک pharmacopoeia

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی