امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Philanthropy

fəˈlænθrəpi fəˈlænθrəpi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    philanthropies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
نوع‌پرستی، بشردوستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The philanthropy of Raul Wallenberg is well-known.
- بشر‌دوستی رائول والن‌برگ مشهور است.
- Among his philanthropies was the construction of two hospitals.
- ازجمله نیکوکاری‌های او ساختن دو بیمارستان بود.
- Funds for the hospital came from two large philanthropies.
- هزینه‌ی بیمارستان از طرف دو سازمان بزرگ نیکوکاری تأمین شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد philanthropy

  1. noun humanitarianism
    Synonyms: alms, alms-giving, altruism, assistance, benefaction, beneficence, charity, contribution, dole, donation, endowment, fund, generosity, gifting, good works, helping hand, relief

ارجاع به لغت philanthropy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «philanthropy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/philanthropy

لغات نزدیک philanthropy

پیشنهاد بهبود معانی