امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Philistine

    ˈfɪlɪstiːn ˈfɪlɪstiːn ˈfɪləstaɪn ˈfɪləstaɪn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    ( philistia ) آدم هرزه، آدم بی‌فرهنگ و بی‌ذوق و مادی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد philistine

    1. noun An unrefined, rude person
      Synonyms: conformist, barbarian, boor, conventionalist, chuff, anti-intellectual, churl, vulgarian, pedant, yahoo!, lowbrow
    2. adjective Smug and ignorant and indifferent or hostile to artistic and cultural values
      Synonyms: anti-intellectual

    ارجاع به لغت philistine

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «philistine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/philistine

    لغات نزدیک philistine

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی