امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Philologist

    fɪˈlɑlədʒɪst fɪˈlɒlədʒɪst
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    واژه‌شناس، لغت‌شناس (متخصص در زبان‌شناسی تاریخی و تطبیقی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The philologist studied ancient languages and texts.
    - لغت‌شناس زبان‌ها و متون باستانی را مطالعه کرد.
    - My professor is a renowned philologist in the field of linguistics.
    - استادم واژه‌شناسی نامور در حوزه‌ی زبان‌شناسی است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد philologist

    1. noun Student of language
      Synonyms: lexicographer, historical linguist, etymologist, grammarian
    2. noun A humanist specializing in classical scholarship
      Synonyms: philologue

    ارجاع به لغت philologist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «philologist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/philologist

    لغات نزدیک philologist

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی