Phlegmatic
fleɡˈmætɪk
fleɡˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
بلغمی مزاج، شخص خونسرد وبی رگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- ماده‌ی بلغم‌مانند
- مزاج بلغمی
مترادف و متضاد phlegmatic
-
adjective unemotionalSynonyms: along for the ride, apathetic, blah, cold, cool, deadpan, desensitized, disinterested, dispassionate, dull, emotionless, flat, frigid, groggy, indifferent, lethargic, lifeless, listless, passionless, passive, sluggish, uncompassionate, undemonstrative, unexcitable, unfeeling, uninvolved, unresponsive
ارجاع به لغت phlegmatic
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «phlegmatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/phlegmatic
لغات نزدیک phlegmatic
- - phlegethon
- - phlegm
- - phlegmatic
- - phlegmatically
- - phloem