امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Picayune

ˌpɪkəˈjuːn ˌpɪkəˈjuːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
( picayubnish ) جزئی، بی‌ارزش، پست، ناچیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- It is not even worth a picayune.
- یک پشیز هم نمی‌ارزد.
- Their research programs are still relatively picayune.
- برنامه‌های پژوهشی آن‌ها هنوز نسبتاً پیش‌پا‌افتاده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد picayune

  1. adjective trivial
    Synonyms: diminutive, everyday, frivolous, immaterial, incidental, inconsequential, inconsiderable, insignificant, irrelevant, little, meager, mean, meaningless, minor, minute, negligible, nonessential, of no account, paltry, petty, piddling, puny, slight, small, superficial, trifling, trite, unimportant

ارجاع به لغت picayune

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «picayune» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/picayune

لغات نزدیک picayune

پیشنهاد بهبود معانی