امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Piebald

ˈpaɪbɑːld ˈpaɪbɔːld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ابلق، پیسه، دورنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The piebald dog wagged its tail happily.
- سگ ابلق باخوشحالی دمش را تکان داد.
- The piebald horse galloped across the field.
- اسب ابلق در سراسر میدان تاخت.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی جانورشناسی حیوان ابلق، اسب ابلق
- I saw a beautiful piebald pony at the zoo.
- من یک حیوان ابلق زیبا در باغ‌وحش دیدم.
- I've always been fascinated by the unique markings of piebalds, especially horses.
- من همیشه مجذوب علائم منحصربه‌فرد حیوانات ابلق، به‌ویژه اسب‌ها بودم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد piebald

  1. adjective Having sections or patches colored differently and usually brightly
    Synonyms: multicolored, pied, varicolored, mottled, motley, dappled, calico, multicolor, multi-color, multicolour, multi-colour, multi-colored, multicoloured, multi-coloured, painted, particolored, particoloured, varicoloured
  2. noun
    Synonyms: dappled, heterogeneous, mixed, mottled, pinto, spotted, variegated

ارجاع به لغت piebald

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «piebald» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/piebald

لغات نزدیک piebald

پیشنهاد بهبود معانی