امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pied

paɪd paɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ابلق، رنگارنگ، گوناگون، پرنده رنگارنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a pied coat
- کت دورنگ
- a pied horse
- اسب ابلق
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pied

  1. adjective Having sections or patches colored differently and usually brightly
    Synonyms: multicolored, piebald, varicolored, dappled, spotted, motley, calico, multicolor, multi-color, multicolour, multi-colour, multi-colored, multicoloured, multi-coloured, painted, particolored, particoloured, varicoloured

ارجاع به لغت pied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pied

لغات نزدیک pied

پیشنهاد بهبود معانی