امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pigheaded

ˌpɪɡˈhedɪd ˌpɪɡˈhedɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more pigheaded
  • صفت عالی:

    most pigheaded

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(کسی که روی عقاید غلط خود پافشاری می‌کند) یک‌دنده، لجباز، کله‌خر، سرسخت، کله‌شق، لجوج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- We call such people stubborn, or even pigheaded.
- ما چنین افرادی را لجباز یا حتی کله‌خر می‌نامیم.
- My sister is very pigheaded, if you want to change her mind is My sister is very pigheaded, if you want to change her mind is ultimately like beat the air.
- خواهرم بسیار کله‌شق است. اگر بخواهی عقیده‌اش را عوض کنی، عاقبت مثل آب در هاون کوبیدن است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pigheaded

  1. adjective stubborn
    Synonyms: bullheaded, contrary, dense, forward, headstrong, inflexible, insistent, intractable, mulish, obstinate, perverse, recalcitrant, self-willed, stiff-necked, stupid, unyielding, willful
    Antonyms: flexible, reasonable, submissive, willing

ارجاع به لغت pigheaded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pigheaded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pigheaded

لغات نزدیک pigheaded

پیشنهاد بهبود معانی