امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pileup

American: ˈpaɪˌləp British: ˈpaɪˌləp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
انباشتگی کارهای عقب‌افتاده، تراکم کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
(رانندگی) تصادف چند ماشین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pileup

  1. noun A wrecking of a vehicle
    Synonyms: crash, smash, accident, smashup, accumulation, wreck, collision, crackup, stack

ارجاع به لغت pileup

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pileup» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pileup

لغات نزدیک pileup

پیشنهاد بهبود معانی