امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pint

    paɪnt paɪnt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      pints

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B2
    پاینت (واحد اندازه‌گیری حجم برابر با یک-هشتم گالون)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - She poured a pint of water into the vase.
    - یک پاینت آب در گلدان ریخت.
    - She drank a pint of water after her workout.
    - او بعد از تمرین یک پاینت آب نوشید.
    noun countable informal
    انگلیسی بریتانیایی پاینت (یک پاینت آبجو)
    - We settled this over a pint.
    - موضوع را با یک پاینت حل کردیم.
    - I went to the pub and ordered a pint.
    - به میخانه رفتم و یک پاینت سفارش دادم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pint

    1. noun A United States dry unit equal to 0.5 quart or 33.6 cubic inches
      Synonyms: dry-pint

    ارجاع به لغت pint

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pint

    لغات نزدیک pint

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند