معنی pipe clay به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

paɪp kleɪ paɪp kleɪ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

خاک سفید (ویژه‌ی ساختن سر چپق و سفیدکاری و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The pipe clay gave the tobacco pipes a smooth and polished finish.

- خاک سفید به پیپ‌های تنباکو روکشی صاف و صیقلی داد.

- The leatherworker used pipe clay to whiten and soften the leather.

- دباغ از خاک سفید برای سفید کردن و نرم کردن چرم استفاده می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت pipe clay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «pipe clay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pipe-clay

لغات نزدیک pipe clay

- pipe
- pipe bomb
- pipe clay
- pipe cleaner
- pipe cutter

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند