گذشتهی ساده:
pissedشکل سوم:
pissedسومشخص مفرد:
pissesوجه وصفی حال:
pissingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه - زننده) وقت تلف کردن، ولگردی کردن
(عامیانه - زننده) 1- دلخور کردن، عصبانی کردن 2- رفتن، گور خود را گم کردن
(انگلیس - عامیانه - زننده) مشروبخوری به حد افراط
(انگلیس - عامیانه - زننده) از خنده بیاختیار شدن
(انگلیس - عامیانه - زننده) مسخرهبازی، (کسی را) دست انداختن
(انگلیس - عامیانه - زننده) مسخره کردن، (کسی را) دست انداختن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «piss» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/piss