امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pistachio

pəˈstæʃioʊ pəˈstɑːʃiəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
درخت پسته، پسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pistachio

  1. noun Small tree of southern Europe and Asia Minor bearing small hard-shelled nuts
    Synonyms: Pistacia vera, pistachio tree
  2. noun Nut of Mediterranean trees having an edible green kernel
    Synonyms: pistachio nut

ارجاع به لغت pistachio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pistachio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pistachio

لغات نزدیک pistachio

پیشنهاد بهبود معانی