امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Planetary

ˈplænəˌteri ˈplænɪtri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
وابسته به سیاره، ستاره‌ای، نجومی، جهانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- planetary orbit
- مدار سیارات
- He did not believe in a nationalist view but rather in a planetary view.
- او به یک دید جهانی اعتقاد داشت، نه یک دید ملی.
- a planetary charlatan
- شیاد خانه‌ به‌دوش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد planetary

  1. adjective Nomadic
    Synonyms: vagrant, gypsy, terrestrial, planetal, restless
  2. adjective Earthly
    Synonyms: global, terrestrial, worldly, wandering, universal, erratic, cosmic, worldwide, tellurian, catholic, earthly, cosmopolitan, ecumenical, world, sublunar, nomadic, pandemic, world-wide, mundane

ارجاع به لغت planetary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «planetary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/planetary

لغات نزدیک planetary

پیشنهاد بهبود معانی