امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Plasm

ˈplæzəm ˈplæzəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( plasma ) (کالبدشناسی) پلاسما، قسمت آبکی خون، خونابه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plasm

  1. noun The colorless watery fluid of the blood and lymph that contains no cells, but in which the blood cells (erythrocytes, leukocytes, and thrombocytes) are suspended
    Synonyms: plasma, blood-plasma
  2. noun The protoplasm of the germ cells that contains chromosomes and genes
    Synonyms: germ-plasm

ارجاع به لغت plasm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plasm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plasm

لغات نزدیک plasm

پیشنهاد بهبود معانی