امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Plasticity

plæˈstɪsəti plæˈstɪsəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
اندام‌پذیری، شکل‌پذیری، قالب‌پذیری، حالت پلاستیکی، نرمی، انعطاف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plasticity

  1. noun The quality or state of being flexible
    Synonyms: bounce, ductility, elasticity, flexibility, flexibleness, give, malleability, malleableness, pliability, pliableness, pliancy, pliantness, resilience, resiliency, spring, springiness, suppleness, flexure
  2. noun The property of being physically malleable; the property of something that can be worked or hammered or shaped without breaking
    Synonyms: mobility, pliancy, malleability, resilience
    Antonyms: unmalleability

ارجاع به لغت plasticity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plasticity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plasticity

لغات نزدیک plasticity

پیشنهاد بهبود معانی