امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Platonic

    pləˈtɑːnɪk pləˈtɒnɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more platonic

    • صفت عالی:

      most platonic

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    پیرو افلاطون، افلاطونی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - platonic love
    - عشق افلاطونی، عشق پاک
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد platonic

    1. adjective expressing nonphysical love
      Synonyms: ideal, idealistic, intellectual, quixotic, spiritual, transcendent, Utopian, visionary
      Antonyms: physical

    ارجاع به لغت platonic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «platonic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/platonic

    لغات نزدیک platonic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار