امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Pleasurable

    ˈpleʒrəbl ˈpleʒrəbl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective C1
    فرح‌بخش، لذت‌بخش، لذیذ، مغتنم، عیاش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a pleasurable trip
    - یک مسافرت لذت‌بخش
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد pleasurable

    1. adjective welcome, nice
      Synonyms: agreeable, amiable, amusing, charming, congenial, delightful, enchanting, engaging, enjoyable, entertaining, favorable, good, grateful, gratifying, likable, luscious, musical, palatable, pleasant, polite, satisfactory, satisfying, savory, suitable, sweet, winning
      Antonyms: bad, disagreeable, dismal, displeasing, grim, hurtful, troublesome, unpleasant, unwelcome, upsetting

    لغات هم‌خانواده pleasurable

    ارجاع به لغت pleasurable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pleasurable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pleasurable

    لغات نزدیک pleasurable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار