امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Plebiscitary

    ˌplɛb.ɪsˈkaɪ.t̬ər.i ˌplɛb.ɪsˈkaɪ.tər.i
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    (وابسته یا مبتنی بر) همه‌پرسی، آرای عموم، رفراندوم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The plebiscitary process allowed citizens to voice their opinions on the proposed reforms.
    - روند همه‌پرسی به شهروندان اجازه داد تا نظرات خود را در مورد اصلاحات پیشنهادی ابراز کنند.
    - Many political analysts debated the effectiveness of the plebiscitary system in ensuring fair representation.
    - بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی در مورد اثربخشی سیستم همه‌پرسی در تضمین اظهار عادلانه بحث کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت plebiscitary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «plebiscitary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plebiscitary

    لغات نزدیک plebiscitary

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی