امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Plonk

    plɑːŋk / / plɒːŋk plɒŋk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      plonked

    • شکل سوم:

      plonked

    • سوم‌شخص مفرد:

      plonks

    • وجه وصفی حال:

      plonking

    • شکل جمع:

      plonks

    معنی‌ها

    verb - transitive verb - intransitive noun
    رجوع شود به: plunk

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun
    (انگلیس - عامیانه) شراب بد، شراب ارزان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد plonk

    1. verb Set (something or oneself) down with or as if with a noise
      Synonyms: plop, plank, flump, plunk, plump-down, plunk down, plump

    ارجاع به لغت plonk

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «plonk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plonk

    لغات نزدیک plonk

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند