امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pointer

ˈpɔɪnt̬ər ˈpɔɪntə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun countable
اشاره‌گر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pointer

  1. noun indicator
    Synonyms: arrow, dial, director, gauge, guide, hand, index, mark, needle, register, rod, signal
  2. noun hint, suggestion
    Synonyms: advice, caution, clue, information, recommendation, steer, tip, tip-off, warning

Collocations

  • the pointers

    (نجوم) دو ستاره‌ی دب اکبر که اگر خط راستی از آن دو رد شود به ستاره‌ی قطبی می‌رسد

لغات هم‌خانواده pointer

ارجاع به لغت pointer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pointer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pointer

لغات نزدیک pointer

پیشنهاد بهبود معانی