امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pokey

ˈpoʊki ˈpəʊki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun slang countable informal
زندان، هلفدونی، مکانی برای حبس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He spent the night in the pokey after getting caught stealing.
- بعداز اینکه هنگام دزدی او را گرفتند، شب را در هلفدونی گذراند.
- The suspect was caught and thrown in the pokey before he could flee the country.
- مظنون قبل‌از اینکه بتواند از کشور فرار کند، دستگیر شد و به زندان افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pokey

  1. noun A place for the confinement of persons in lawful detention
    Synonyms: jail, clink, slammer, brig, house of correction, keep, penitentiary, prison, lockup, pen, big house, can, cooler, coop, hoosegow, jailhouse, joint, jug, gaol, stir, calaboose, poky
  2. adjective Small and remote and insignificant
    Synonyms: poky, jerkwater, dilatory, laggard, one-horse

ارجاع به لغت pokey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pokey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pokey

لغات نزدیک pokey

پیشنهاد بهبود معانی