امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Polaroid

ˈpoʊlərɔɪd ˈpoʊlərɔɪd ˈpəʊlrɔɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
نام تجاری پولاروید (دوربینی که عکس فوری می‌گیرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The Polaroid camera was an innovative invention that revolutionized the way we take and share photos.
- دوربین پولاروید اختراعی نوآورانه بود که نحوه‌ی گرفتن و به اشتراک‌گذاری عکس‌ها را متحول کرد.
- He pulled out his Polaroid and snapped a quick shot of the beautiful scenery.
- پولاروید خود را درآورد و یک عکس سریع از مناظر زیبا گرفت.
noun countable
عکس پولاروید، عکس فوری (عکسی که دوربین پولاروید آن را ثبت کرده است)
- My friend took a Polaroid of us at the concert.
- دوستم در کنسرت از ما عکس پولاروید گرفت.
- My mom used to take Polaroids of us when we were kids.
- وقتی بچه بودیم، مامانم از ما عکس فوری می‌گرفت.
noun
پولاروید (ماده‌‌ای شفاف برای تولید نور پلاریزه‌شده)
- Polaroid sunglasses
- عینک آفتابی پولاروید
- polaroid lenses
- لنزهای پولاروید
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت polaroid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «polaroid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/polaroid

لغات نزدیک polaroid

پیشنهاد بهبود معانی