امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Polemic

pəˈlemɪk pəˈlemɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    polemics

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
جدلی، اهل جدل، بحث، بحث و جدل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He dismissed those books as mere cold-war polemics.
- او آن کتاب‌ها را به دلیل اینکه چیزی جز جر‌و‌بحث‌های دوران جنگ سرد نبودند، مطرود شمرد.
- his polemic against communism
- جرو‌بحث او علیه کمونیسم
- a polemic(al) journalist
- روزنامه‌نگار اهل جدل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد polemic

  1. noun A discussion, often heated, in which a difference of opinion is expressed
    Synonyms: altercation, argument, bicker, clash, contention, controversy, debate, difficulty, disagreement, dispute, fight, quarrel, run-in, spat, squabble, tiff, word, wrangle, hassle, rhubarb, tangle
  2. adjective Given to arguing
    Synonyms: polemical, argumentative, quarrelsome, disputatious, discursive, combative, contentious, eristic, contestable, litigious, scrappy
  3. noun A writer who argues in opposition to others (especially in theology)
    Synonyms: polemicist, polemist

ارجاع به لغت polemic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «polemic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/polemic

لغات نزدیک polemic

پیشنهاد بهبود معانی