امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Politically Correct

    pəˌlɪt̬əkli kəˈrekt pəˌlɪtɪkli kəˈrekt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    از لحاظ سیاسی یا اجتماعی درست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - He later realized that his response was not politically correct.
    - بعداٌ متوجه شد که پاسخش از لحاظ سیاسی درست نبود.
    - Some people think that "fireman" is a sexist term, and prefer the politically correct term "firefighter".
    - بعضی‌ها فکر می‌کنند کلمه‌ی "fireman" جنسیتی است، در نتیجه از عبارت "firefighter" که از لحاظ اجتماعی درست است، استفاده می‌کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد politically correct

    1. adjective socially acceptable
      Synonyms: PC, PC, considerate, diplomatic, gender-free, inclusive, inoffensive, liberal, multicultural, multiculturally sensitive, nondiscriminatory, nonracist, nonsexist, politic, political correctness, political views bias-free, respectful, sensitive, sensitive to other

    ارجاع به لغت politically correct

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «politically correct» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/politically-correct

    لغات نزدیک politically correct

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی