امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pontifical

American: panˈtɪfəkl̩ British: pɒnˈtɪfɪkl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
وابسته به پاپ یا اسقف، جامه اسقفی، مغرور، خودپرست، افاده‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a pontifical mass
- عشای ربانی تحت سرپرستی اسقف
- pontifical authority
- اختیارات مطران
- a pontifical professor
- استاد مغرور
- her pontifical statements
- اظهارات تکبرآمیز او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pontifical

  1. adjective Denoting or governed by or relating to a bishop or bishops
    Synonyms: papal, apostolic, papist, episcopal, ecclesiastical, apostolical
  2. adjective Puffed up with vanity; ; ; ; - Newsweek
    Synonyms: pompous, arrogant, dogmatic, grandiloquent, overbearing, papal, overblown, pretentious, puffy, portentous

ارجاع به لغت pontifical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pontifical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pontifical

لغات نزدیک pontifical

پیشنهاد بهبود معانی