امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pope

poʊp pəʊp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    popes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
پاپ پیشوای کاتولیک‌ها، خلیفه اعظم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The current pope is Polish.
- پاپ فعلی لهستانی است.
- Pope Gregory the Second
- پاپ گرگوری دوم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pope

  1. noun The head of the Roman Catholic Church
    Synonyms: pontiff, bishop-of-rome, Supreme Pontiff, head of the Roman Catholic church, legate, Primate of Italy, ablegate, Roman Pontiff, vicar of Jesus Christ on earth, Metropolitan of the Roman Province, nuncio, otho, successor to Peter in the See of Rome, Catholic Pope, alexander pope, papacy, Patriarch of the West, paparchy, his-holiness, Roman Catholic Pope, pontifex maximus. associatedwords: papal, the Holy Father, pontifical, Servus servorum Dei (Latin), popedom, popery, popish, see, holy-father, vatican, vicegerent, vicar-of-christ
  2. adjective
    Synonyms: episcopal, papal, pontifical

ارجاع به لغت pope

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pope» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pope

لغات نزدیک pope

پیشنهاد بهبود معانی