امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Population

ˌpɑːpjəˈleɪʃn ˌpɒpjəˈleɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    populations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
جمعیت، نفوس، تعداد مردم، مردم، سکنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- What is Iran's population?
- جمعیت ایران چقدر است؟
- The government has the support of the population.
- دولت از حمایت مردم برخوردار است.
- the working population
- مردم شاغل
- an increase in the population
- ازدیاد جمعیت
- the literacy of the rural population
- سوادآموزی به مردم روستایی
- There has been an increase in the country's goat population.
- شمار بزهای کشور افزایش یافته است.
- the population density of bees
- تراکم جمعیت زنبورها
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد population

  1. noun inhabitants of a place
    Synonyms: citizenry, community, culture, denizens, dwellers, folk, natives, people, populace, public, residents, society, state

لغات هم‌خانواده population

ارجاع به لغت population

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «population» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/population

لغات نزدیک population

پیشنهاد بهبود معانی