معنی portly به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈpɔːrtli ˈpɔːtli

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
portlier
صفت عالی:
portliest

معنی و نمونه‌جمله

adjective

هیکل‌وار، تنومند، جثه‌دار، با‌وقار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a portly old gentleman

- یک آقای سالخورده و هیکل‌دار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد portly

adjective bulky, fat

Synonyms: ample, avoirdupois, beefy, broad, burly, corpulent, fleshy, heavy, hefty, husky, large, obese, overweight, plump, rotund, stout

Antonyms: skinny, slender, thin

ارجاع به لغت portly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «portly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/portly

لغات نزدیک portly

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی