معنی possum به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈpɑːsəm ˈpɒsm

معنی

noun

( opossum =) (جانورشناسی) صاریغ، وانمود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد possum

noun Nocturnal arboreal marsupial having a naked prehensile tail found from southern North America to northern South America

Synonyms: opossum, phalanger

Idioms

play possum

خود را به خواب (یا به مردن یا مریضی یا جهالت) زدن

ارجاع به لغت possum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «possum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/possum

لغات نزدیک possum

- possible
- possibly
- possum
- post
- post chaise

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return