امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Poultry

ˈpoʊltri ˈpəʊltri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
مرغ و خروس، مرغ خانگی، ماکیان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a poultry farm
- پرورشگاه طیور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poultry

  1. noun A domesticated gallinaceous bird thought to be descended from the red jungle fowl
    Synonyms: fowl, chicken, turkey, domesticated birds, duck, geese, domestic fowl, pullets, goose, grouse, hen, partridge, barnyard fowls, pheasant, pigeon, pullet, quail, rooster

ارجاع به لغت poultry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poultry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poultry

لغات نزدیک poultry

پیشنهاد بهبود معانی