امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pram

præm præm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کالسکه بچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pram

  1. noun A small vehicle with four wheels in which a baby or child is pushed around
    Synonyms: stroller, perambulator, pushchair, baby-buggy, baby-carriage, carriage, go-cart, pusher

ارجاع به لغت pram

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pram» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pram

لغات نزدیک pram

پیشنهاد بهبود معانی