معنی précieuse به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

pɹeɪˈsjʊs pɹeɪˈʃʊs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

زن پرمدعا، زن متکبر، زن خودنما، زن پر فیس و افاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Everyone at the party avoided the précieuse.

- همه در مهمانی از آن زن پرمدعا دوری می‌کردند.

- Despite her attempts to appear cultured, the précieuse's lack of knowledge was evident.

- علیرغم تلاش‌های زن خودنما برای اینکه فرهیخته به نظر برسد، فقدان دانشش آشکار بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت précieuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «précieuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precieuse

لغات نزدیک précieuse

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی