امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Precocious

prəˈkoʊʃəs prɪˈkəʊʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
زود‌رس، پیش‌رس، نابه‌هنگام، باهوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Mozart was a precocious child who gave concerts at the age of five.
- موتسارت کودک استثنایی بود که در پنج سالگی کنسرت می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد precocious

  1. adjective exceptionally smart, ahead of age in understanding
    Synonyms: advanced, aggressive, ahead of time, beforehand, bold, brassy, bright, cheeky, cocky, developed, early, flip, flippant, forward, fresh, intelligent, mature, nervy, premature, presumptuous, pushy, quick, sassy, smart-alecky
    Antonyms: stupid

ارجاع به لغت precocious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precocious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precocious

لغات نزدیک precocious

پیشنهاد بهبود معانی