ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Premonitory

prəˈmənətəri prɪˈmɒnɪtəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    اخطار‌کننده، تحذیر‌کننده، برحذر‌دارنده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد premonitory

  1. adjective Warning of future misfortune
    Synonyms: threatening, portentous, precursory, indicative

ارجاع به لغت premonitory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «premonitory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/premonitory

لغات نزدیک premonitory

پیشنهاد بهبود معانی