معنی prep به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

prep prep

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

مدرسه مقدماتی، مسابقه آزمایشی، مدرسه ابتدایی، دبستان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a prep school

- دبیرستان آمادگی (برای دانشگاه)

- He attends night class to prep for medical school.

- کلاس شبانه می‌رود تا خود را برای (کنکور) طب آماده کند.

- Nurses prepped the patient for surgery.

- پرستاران بیمار را برای جراحی آماده کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prep

noun Preparatory school work done outside school (especially at home)

Synonyms: homework, preparation

ارجاع به لغت prep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «prep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prep

لغات نزدیک prep

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند