امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Preponderant

    prɪˈpɑːndərnt prɪˈpɒndərnt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    برتر، مسلط، دارای مزیت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - the preponderant view amongst the people
    - عقیده‌ی غالب بین مردم
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد preponderant

    1. adjective Exercising controlling power or influence
      Synonyms: paramount, dominating, commanding, controlling, dominant, dominative, overriding, governing, regnant, reigning, ruling, predominant, predominate, preponderating
    2. adjective Supreme in power
      Synonyms: overpowering, significant

    ارجاع به لغت preponderant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «preponderant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preponderant

    لغات نزدیک preponderant

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک