امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Principally

ˈprɪnsəpli ˈprɪnsəpli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
اساساً، به‌طور کلی، بیشتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد principally

  1. adverb mainly
    Synonyms: above all, basically, before anything else, cardinally, chiefly, dominantly, eminently, especially, essentially, first and foremost, first of all, for the most part, fundamentally, generally, importantly, in the first place, in the main, largely, materially, mostly, notably, particularly, peculiarly, predominantly, preeminently, prevailingly, prevalently, primarily, substantially, superlatively, supremely, to a great degree, universally, vitally
    Antonyms: secondarily, trivially

ارجاع به لغت principally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «principally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/principally

لغات نزدیک principally

پیشنهاد بهبود معانی