امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Probationer

proʊˈbeɪʃnər prəˈbeɪʃnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    probationers

معنی

noun
کارمند استاژ، کارمند تحت آزمایش، زندانی آزاد شده به قید شرف، عفو مشروط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد probationer

  1. noun A nurse in training who is undergoing a trial period
    Synonyms: student nurse
  2. noun Someone released on probation or on parole
    Synonyms: parolee

ارجاع به لغت probationer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «probationer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/probationer

لغات نزدیک probationer

پیشنهاد بهبود معانی