امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Problematical

American: ˌprɑːbləˈmætɪkəl British: ˌprɒbləˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

C1
( problematic ) مسئله‌ای، غامض، گیج‌کننده، حیرت‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد problematical

  1. adjective In doubt or dispute
    Synonyms:
    debatable problematic arguable contested disputable doubtful exceptionable baffling moot questionable mootable elusive uncertain knotty tough
  1. adjective Not affording certainty
    Synonyms:
    ambiguous borderline chancy clouded doubtful dubious dubitable equivocal inconclusive indecisive indeterminate problematic questionable uncertain unclear unsure iffy

ارجاع به لغت problematical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «problematical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/problematical

لغات نزدیک problematical

پیشنهاد بهبود معانی