Processional
prəˈseʃnəl
prəˈseʃnəl
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
noun
adjective
دسته‌جمعی، دسته‌ای، سرود جمعی،سرود دسته‌جمعی، کتاب سرود
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد processional
-
noun Religious music used in a processionSynonyms: prosodion
لغات هم‌خانواده processional
-
nounprocess, processing, procession, processor
-
adjectiveprocessed, processional
-
verb - transitiveprocess
ارجاع به لغت processional
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «processional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/processional
لغات نزدیک processional
- - processing element
- - procession
- - processional
- - processor
- - proclaim