امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Production Line

    prəˈdʌkʃn ˌlaɪn prəˈdʌkʃn ˌlaɪn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      production lines

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation noun countable
    خط تولید
    - The production line was halted due to a mechanical failure.
    - خط تولید به‌دلیل نقص مکانیکی متوقف شد.
    - Quality control is essential at every stage of the production line.
    - کنترل کیفیت در هر مرحله از خط تولید ضروری است.
    - A new robot has been added to the production line for better efficiency.
    - برای کارایی بهتر، ربات جدیدی به خط تولید اضافه شده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد production line

    1. noun an arrangement in a factory in which a thing being manufactured is passed through a set linear sequence of mechanical or manual operations
      Synonyms: assembly line, assembly-line production, shop floor

    ارجاع به لغت production line

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «production line» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/production-line

    لغات نزدیک production line

    پیشنهاد بهبود معانی