امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Promenade

ˌprɑːməˈneɪd ˌprɒməˈnɑːd / / ˈprɒmənɑːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    promenaded
  • شکل سوم:

    promenaded
  • سوم‌شخص مفرد:

    promenades
  • وجه وصفی حال:

    promenading
  • شکل جمع:

    promenades

معنی

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
گردش، تفرج، سیر، گردشگاه، تفرجگاه، گردش رفتن،تفرج کردن، گردش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد promenade

  1. noun A walk
    Synonyms: saunter, stroll, ramble, amble, walk, perambulation, meander, hike, wander
  2. noun A dance
    Synonyms: prom, dance, ball, reception, mall, boardwalk, cakewalk, deck, gallery, marina, parade, party, stroll, walk
  3. verb To walk at a leisurely pace
    Synonyms: stroll, saunter, amble, meander, perambulate, ramble, hike, parade, wander, pace, mosey, troop

ارجاع به لغت promenade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «promenade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/promenade

لغات نزدیک promenade

پیشنهاد بهبود معانی