امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Promising

    ˈprɑːmɪsɪŋ ˈprɒməsɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      promised

    • شکل سوم:

      promised

    • سوم‌شخص مفرد:

      promises

    • صفت تفضیلی:

      more promising

    • صفت عالی:

      most promising

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective C1
    امید‌بخش، نوید‌دهنده، محتمل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - John's promising future in medicine
    - آینده‌ی نویدبخش جان در پزشکی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد promising

    1. adjective hopeful
      Synonyms: able, assuring, auspicious, bright, encouraging, favorable, gifted, happy, likely, lucky, propitious, reassuring, rising, roseate, rosy, talented, up-and-coming
      Antonyms: hopeless, unpromising

    ارجاع به لغت promising

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «promising» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/promising

    لغات نزدیک promising

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی