امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pronged

American: ˈprɒŋd British: prɒŋd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

چنگک‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a three-pronged attack
- حمله‌ی سه‌جانبه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pronged

  1. adjective Resembling a fork; divided or separated into two branches
    Synonyms: bifurcate, biramous, branched, forked, fork-like, forficate, prongy
  2. adjective Having prongs or tines; usually used in combination
    Synonyms: tined

ارجاع به لغت pronged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pronged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pronged

لغات نزدیک pronged

پیشنهاد بهبود معانی