امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Proscription

proˈskrɪpʃn̩ prəˈskrɪpʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    proscriptions

معنی

noun
ترک، منع، تخطئه، تبعید، محکومیت، محرومیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد proscription

  1. noun A refusal to allow
    Synonyms: prohibition, ban, disallowance, forbiddance, inhibition, banishment, interdiction, taboo

ارجاع به لغت proscription

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proscription» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proscription

لغات نزدیک proscription

پیشنهاد بهبود معانی