امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Protracted

prəˈtræktɪd prəˈtræktɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

کشیده، طول داده، طولانی، ممتد، متمادی، دنباله‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protracted

  1. adjective Of long duration
    Synonyms: prolonged, drawn-out, chronic, lengthy, continuing, lingering, persistent, extended
  2. verb Lengthen in time; cause to be or last longer
    Synonyms: procrastinated, prolonged, stretched, extended, deferred, lengthened, produced, stalled, spun, elongated, delayed, dragged, detracted, postponed, continued
    Antonyms: shortened, abbreviated, curtailed
  3. adjective Extending tediously beyond a standard duration
    Synonyms: long, dragging, drawn-out, lengthy, long-drawn-out, overlong, prolonged

ارجاع به لغت protracted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protracted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protracted

لغات نزدیک protracted

پیشنهاد بهبود معانی